در اختیار داشتن امکانی که بتوانم از آن طریق از هموطنان اندیشمندم، با همکاری و همیاری یارانی گرانقدر متونی را  در دسترس شما بگذارم برای من بسیار مسرت بخش است و خشنودم که این سایت در حیطه های مختلفی همچون ادبیات و اندیشه و ترجمه راه اندازی شده است.

اندیشه در تبعید چیست؟ آیا اساسا ممکن است که اندیشیدن و تفکر را به بند یا تبعید کشاند؟ آیا بودن اندیشمند یا متفکر به معنای تبعید بودن اندیشه است؟ اگر آری چگونه و اندیشه تبعیدی چه نشانه هایی دارد؟ آیا امانوئل کانت که در طول زندگی خود تنها مدت کوتاهی از کونیزبرگ زادگاهش دور بود به همین دلیل تنها میتواند ارزشمندتر باشد از اندیشمندانی چون میلان کوندرا که در تبعید عمر را گذرانده اند؟ به این موضوعات باید بیشتر فکر کنیم که بودن اندیشمند در تبعید چه تبعاتی میتواند بر محتوای اندیشه او داشته باشد.

من در اینجا یعنی در قالب نوشته ی اولین شماره مان، میخواهم کوتاه به موضوع تبعید و مهاجرات ورود کنم. وقتی ما از تبعید صحبت میکنیم منظومان دقیقا چطور چیزی است؟ آیا ضرورتا تمام کسانی که در خارج از وطن زندگی میکنند در تبعید هستند؟ به عقیده من همه مهاجرانی که وطن را ترک کرده اند فقط مهاجر نیستند، بعضی از آنها تبعیدشدگانی هستند که هر روز و هرلحظه این تبعید را به یاد می آورند و البته که جنس زندگی این مهاجران با گونه ای که تصمیم به هجرت گرفته اند متفاوت است. کسی که مهاجرت کرده است به امید یک زندگی بهتر، برای ساختن آمده است در جغرافیای جدید، گاهی به وطن می رود برای رفع دلتنگی اما کسی که در تبعید است هرلحظه اش را رو به وطن میگذراند، زندگی اش چمدانی است گوشه اتاق به انتظار روزی که یک بلیط یک طرفه برای وطن بگیرد، حتا اگر این انتظار دهه ها طول بکشد. اگرچه که در بیشتر موارد یک نوع اجبار و بی چاره یافتن خود، باعث میشود که انسان چاره را در ترک جایی که به آن تعلق دارد میابد، اما این احساس در تبعید بودن احساسی نیست که در هرگونه جا به جایی و ترک وطنی مشاهده شود. جنس اندیشه و تفلسف هم در این دو گونه ی مهاجر و تبعیدی متفاوت می تواند باشد. اندیشمند مهاجر میتواند اندیشه را در ساحت کلی اندیشیدن و جهانی به کار ببرد. به موضوعاتی بیندیشد که مختص جغرافیای خاصی نیست اما اندیشمند در تبعید، درد یافتن راهی برای کمک به حل مناقشات وطن دارد. او به موضوعاتی (بیشتر ) می پردازد که با درد هموطنانش ارتباط مستقیم دارد. او سعی میکند که همواره ارتباط خودش را با اتفاقات روز جامعه ای که از تبعید شده  زنده نگهدارد، حال اینکه تا چه اندازه این خواسته ممکن است و موفق میشود سوالی است که باید بیشتر به آن پرداخت. ما اندیشمندانی را میتوانیم نام ببریم که در تبعید با روح جامعه خود ارتباط دقیقی نتوانسته اند داشته باشند و یا برعکس اندیشمندانی که از فرسنگ ها دور توانسته اند به موضوعات مهمی بیندیشند و راه کارهایی را پیشنهاد نمایند. به عقیده نگارنده، آرامش دوستدار فیلسوفی که سعی کرد با آثار خود در خارج از ایران به مشکلات تاریخی بر سر راه اندیشه ایرانی بپردازد و یا دکتر محمود فلکی از این دست اندیشمندان هستند که در تبعید هم با روح جامعه ایران پیوند زنده و نزدیکی داشته اند. در اینگونه مواجهه مهاجرت و دوری قطع پیوند با جامعه نیست بلکه به اندیشمند این امکان را می دهد که با تجربیات جدید و فهم جامعه جدید و با مقایسه تجربیات تاریخی جامعه مبدا و جامعه میزبان به درک بهتر و عمیق تری از مشکلات جامعه خود رسیده و در صدد یافتن راه حلی برای پاسخ گویی به آن مناقشات باشند.

ما سعی میکنیم از این امکان پیش رو استفاده کنیم و از اندیشمندانی که در سپهرهای اندیشگانی متفاوت زیست میکنند و جلای وطن کرده اند، متن های را بخوانیم و با شما نیز به اشتراک بگذاریم، متن هایی با محتوایی در نسبت با موضوعات مرتبط به وطن و مقالاتی در ساحت کلی اندیشه بدون نسبت با جغرافیای ایران از اندیشمندان ایرانی خارج از کشور. امید آنکه این تلاش بتواند شوقی را در شما برای ارتباط با ما و هم اندیشی باز کند تا نظرات و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.  اگر موضوعات خاصی مورد نظر شماست لطفا با ما در میان بگذارید تا متن ها و پژوهش های مرتبط با آن موضوعات را در سایت قرار دهیم.

به عنوان دبیر این بخش از سایت خوشحال میشوم اگر بتوانم با انتخاب مطالب و متن های مختلف انگیزه ارتباط مستقیم را در شما زنده کنم تا در کنار هم بتوانیم این مسیر را پیش برویم.

برای شماره اول سخن را کوتاه کرده و از زیاده گویی میپرهیزم. امید آنکه از خواندن متن های در نظر گرفته شده برای شماره نخستین لذت ببرید.

 

دبیر اندیشه در تبعید

مرضیه نصیری

نظر برای “سخن دبیر اندیشه در تبعید – مرضیه نصیری”

  • عادل
    عادل
    پاسخ

    عالی بود!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *