اتوبان امام علی منتهی به دادگاه
«تن لخت خیابان» …
یادم نمیآید چه کسی این را گفته بود،
اما تن لخت این خیابان زخم است.
اینجا اتوبانی بیانتهاست رو به مسلخی به وسعت اقیانوس ناآرام
که من هربار از آن میگذرم،
هربار به مسلخ میروم،
که هیچ کس یادی از آن همه رفتنها نمیکند…
تن لخت این خیابان زخم است و
نمیدانم چرا خونریزیاش بند نمیآید…
تن این خاک از شدت خونریزی قلبش خواهد ایستاد و
شما کرمهای خاکی باز هم سیراب نخواهید شد.